سخنی چند در خصوص جهانگردان ایرانی
عیسی و عبداله امیدوار، دو برادر پژوهشگر پرشور ایرانی در سال ۱۳۳۳ با همتی پولادین عـزم کردند تا جهان را با تمامی پیچیدگیهایش بکاوند. در آن دوران که امکانات سفر قابل مقایسه با جهان امروز نبود آنها سفر خود را به وسیله دو موتورسیکلت از تهران به سوی مشهد و سپس مشرق زمین آغاز کردند.
در این ماجراجویی منـحصر به فرد در تاریخ ایران بـرادران امـیـدوار از صحراهای سـوزان آفـریقا تاجنـگلهای انبوه آمازون ، در سال ۱۳۳۷ به قطب شمال و زندگی با افراد اسکیمو در دشوارترین شرایط جوی، در سال ۱۳۴۵ در سفر پر حـادثه دیگری ، اولین افراد آسیایی بودند که به اتـفاق گروه علمی کشور شـیلی سفر به ششمین قاره سرسخت جهان ، قطب جنوب راتجربه کردند. همچنین قاره استرالیا و سراسر خشکیهای سیاره ما را در نوردیدند و زندگی با ابتدایی ترین انسانهای خـطرناک مختلف جهان را در سخت ترین شرایط اقلیمی به تحقیق و مطالعه پرداختند.
نخـستین سفر این دو بـرادر ۷ سال به طول انجامید و در سال ۱۳۴٠ به مـیهن بازگشتند. اما بیش از سـه ماه نگذشت که بار دیگر جذابیتهای پر راز و رمز سیاره و شوق آشنایی دوباره با آداب و رسوم ، تفاوت ها و شباهت های فرهنگی اقوام و ملل گوناگون آنان را به سفر بزرگ دیگری رهنمون ساخت.
در این مرحله دوم به وسیله اتومبیل سیتروئن ۲ سیلندر از طریق کویت و عربستان سعودی رهسپار قاره آفریقا شدند و بار دیگر به مدت ۳ سال به جستجو و اکتشاف پرداختند.
حاصل این سفرهای پر مخاطره عکسها، فیلمهای مستند، اشیاء و لوازم مربوط به زندگی قبایل و اقوام گوناگون در این مـوزه بازتاب دهـنده غنا، پیـچیدگی و گـونه گونی فرهـنگهای بشری است که بر عـظـمت و گسـتردگی کار بـرادران امیدوار نیز گواهی می دهد.
درباره سفر
سال 1333، سال آغاز سفر پرخطر ما دو برادر بود، و اين سفر که ده سال به درازا کشيد در زمانی انجام شد که امکانات سفر، قابل مقايسه، با جهان امروز نبود بيشترين دوران سفرهای ما در شگفت انگيزترين مناطق پنج قاره جهان و در سخت ترين شرايط انجام گرفت.
ما از مدار قطبی شمال آمريکا و کانادا تا سرزمين آتش که در جنوبی ترين بخش قاره آمريکا قرار دارد را در گذر نه سال زير پا گذاشتيم و در اين مدت، لحظه لحظه های زندگيمان را به ديدن، انديشيدن، و تجربه اندوزی گذرانديم و بيشتر از همه درباره ی نخستين بوميانی که در گذشته دور به آمريکا آمده و در آنجا ماندگار شده بودند به پژوهش پرداختيم از شهرهای کوچک و بزرگ کشورهای دنيا که گذشتيم، در بسياری از کالج ها و دانشکده های مهم، درباره آنچه که در جاجای جهان ديده بوديم، سخنرانی کرديم و فيلمهايی را که با سخت جانی بسيار تهيه کرده بوديم برای آنان به نمايش گذاشتيم و اين چنين بود که صدها مقاله مصور که چکيده ی تحقيقات ما بود در بزرگترين مجلات و روزنامه های کشورهای دنيا به چاپ رسيد و نام ما به عنوان دو جهانگرد ايرانی بر سر زبانها افتاد .
ما با بيشتر رؤسای جمهور، نخست وزيران، پادشاهان و شخصيت های فرهنگی کشورهای جهان ديدار و با آنان به صحبت نشستيم در پايان اين سفر درازمدت، برادرم عبدالله در کشور شيلی اقامت گزيد و هم اکنون نه تنها سردبيری دو مجله سينمائی و سياحتی را در شهر سانتياگو بر عهده دارد، بلکه او با پايه گذاری يکی از بزرگترين مراکز سينمائی، نام ايران را در آن ديار نيز پرآوازه ساخته است اما من "عيسی" پس از بازگشت در ميهنم ايران عزيز رخت اقامت افکنده و برای هميشه در اينجا خواهم ماند اگرچه انديشه هايم همواره در افق های دوردست و در سرزمين هايی در چرخش است که با نمادهای سحرآسای خود هر لحظه به اميدواران اميدهای تازه ای می بخشند
مسیر هفت سال سفر اول با موتور (خطوط قرمز)
مسیر سه سال سفر دوم با خودرو (خطوط نقطه چین)